آه زیبای خوابهای شیرینم
غنچه لبانت
شیرینی لبخندت
رویش هزار باغ آرزو در قلب من است
خنده ات را از من مگیر
من به مهربانی گونه هایت خو گرفته ام
میخواهم با تیک تاک نفسهایم
همه آرزویت شوم
و با هر آنچه در تو یافته ام
یکی گردم
آه یگانه ستاره شبهای بی رویایم
آتش نگاه تو
لرزش قلب من
و تمنای دیدنت که عمریست به انتظارش نشسته ام
شکوه نگاهت را از من مگیر
قلبم به تبسم چشمانت خو گرفته است
میخواهم با تک تک سلولهای تنم
سبدی برای شادی روحت باشم
و با سیل خون رگهایم
غمهایت را بشویم
آه یگانه آرزوی شبهای بی کسی ام
نرمی روح تو
شرم نگاه من
و فاصله ای دور دور دور
بسان یک شب ندیدنت
بسان یک لحظه سکوتت
صدایت را از من مگیر
صدایت را از من مگیر
من با هر نت موسیقی صدایت
هزار شکوفه آرزو به دامنت میریزم
آه تمنای روزهای زندگی ام
قلبم را به تو هدیه داده ام
سینه ام را
چه رازها
چه آرزوها که در آن نهفته نیست
و تو یگانه راز دار قلب منی
که آرزوهایم را
عریان خواهی دید